مقدمه
همانطور كه بارها تكرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتكار آمریكا و توسط عراق آغاز شد. از یك نگاه آمریكا حق داشت همه تلاشخود را برای تغیر دوباره حكومت ایران به كار گیرد. آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی كراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعهای این بدبختی فرود آید كه سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی كه زمانی بدانها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائدهای كه فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.
آمریكا نیز حكایت چنین جامعهای را دارد كه ذكرش در این جملات میرود. اگر آغاز سرمایهگذاری آمریكا در ایران را 28 مرداد 1332 در نظر بگیریم حكومت آمریكا در طی 25 سال با تمام توان و امكانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیكترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مركزیت در میان كشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاكم بر ایران بسته بود و یكی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریكا در تحولات بینالملل را نیز ایران قرار داده بود.
حال انقلابی ضد آمریكایی نه تنها همه امكانات مادی را كه برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب كرد بلكه شعار جدی نفی آمریكا در صحنه بینالملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.
از این منظر كه به تحولات سالهای آخر دهه 1970 مینگریم آمریكا باید به هر طریق ممكن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار كامل انقلاب اسلامی به این كابوس وحشتناك پایان میداد. از طرفی هم آمریكا میدانست كه انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونههای مشاهده و مطالعه شده انقلابهای جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیشبینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی میكرد با توجه به اینكه ایران هم هر روز بر آرمانها و اهداف بینالمللی خود تأكید مینمود.
ریچارد نیكسون سیاستمدار كهنهكار آمریكا در مورد انقلاب ایران میگوید:« افسانهای كه درباره انقلاب ایران گفته میشود این است كه این انقلاب از فساد شاه و سركوب پلیس و فقر تودهها ناشی میشد این دیدگاه خطاست. در حكومت شاه وضع ایران از تمام كشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت كردند نه برای اینكه خواهان آزادی ، شغل ، مسكن و لباس بهتر بودند چون چیزی را میخواستند تا به آن بیش از مادیگرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند كه انقلاب قول داده بود. اینكه آنها تصور میكردند به چه چیزی دست خواهند یافت كاملا روشن نیست اما جای انكار نیست كه انقلاب اسلامی یك انقلاب واقعی اندیشهها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته انقلاب ایران برای جهان غرب و اتكای اركان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر میكرد.