در جهانی زندگی میکنیم که همواره در آن پیشرفتهای شگرفی در زمینههای علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در حال رخ دادن است و که مسئول این پیشرفتها انسانهای روی زمین هستند. برای دستیابی به این پیشرفتها نیاز به تعلیم و آموزش وجود دارد و این آموزشها بایستی برای همگان برابر باشد به همین دلیل ذهن نگارنده به اینسو معطوف شده است که آیا این برابری وجود دارد؟ برای بررسی این مطلب نگارنده یک گروه خاص یعنی کودکان دارای معلولیت جسمی را موردبررسی قرار داده است که در آینده میتوانند مسئولان موفق در جهان باشند. بررسیهای صورت گرفته در حوزه بینالملل گواه آن است که در سطح بینالملل و در اکثر کشورهای توسعهیافته توجه ویژهای به مسئله معلولین شده است. البته سیر تحولات نسبت به معلولین در جهان به سه دوره مختلف تقسیمشده است (به طور كلی رویكرد جامعة بشری نسبت به کودکان دارای معلولیت جسمی در سیر زمان متحول شده و می توان آن را به سه دوره «رویكرد سنتی نسبت به معلولین»،«شروع توجه به وضعیت معلولین»، دورة كنونی خلاصه كرد) که نهایتاً در مرحله سوم به روزگار حاضر میرسیم که در عرصه بینالملل به معلولین توجه میشود و روز جهانی به این افراد تعلق میگیرد. در سال 2006 میلادی مهمترین کنوانسیون بینالمللی برای افراد معلول تحت عنوان «کنوانسیون حقوق اشخاص معلول» به تصویب رسیده است که در آن آموزش را حق مسلم افراد معلول میداند.
اما آنچه اهمیت این موضوع را بیشتر مینماید آن است که نگارنده با بررسی حقوق کودکان معلول در عرصه بینالملل میخواهد به این نتیجه برسد که کودکان معلول در ایران تا چه اندازه بهحق خود میرسند. برای یافتن این موضوع از روش توصیفی – تحلیلی استفاده میشود و یافتههای تحقیق نشاندهنده آن است که کنوانسیون حقوق معلولین در ایران تصویبشده است ولی متأسفانه در حوزه آموزشوپرورش نسبت به کودکان معلول کاستیهای زیادی وجود دارد که این کاستیها در زمینههای مختلف اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی دیده میشود و برای رفع آن نیاز به یک عزم همگانی وجود دارد.