کارل گوستاو یونگ[1] (1875- 1961 م) روا نشناس سوییسی که ابتدا از شاگردان زیگموند فروید[2] و سپس به نقد آرای او و تکامل نظریه هایش پرداخت. او پس از سالها تحقیق، مجموعه عقایدش را با عنوان «روانشناسی تحلیلی»[3] یاد می کند.او در تحقیقات خود بیشتر به مطالعه فرهنگ ها و اساطیر و تمدن بشری پرداخت و در مقایسه بین عقاید پیش تاریخی و بازمانده های فرهنگی انسان متمدن به نتایج شگرفی دست یافت. مهم تری نظریه او درباره ماهیت «ناخودآگاه جمعی»[4] ، بشر است. یونگ این روان جمعی را شامل مجموعه ای از تجربه های بسیار کهن پیش تاریخی می دانست. هرچند این تجربه های کهن به طور مستقیم قابل تشخیص نیستند و در کهن الگوها متبلور می شوند( جانگ[5]157). نمود این کهن الگوها گاه فردی است و شخصیت، توانایی و ویژگی های فکری خاصی به فرد می بخشد؛ گاهی نیز جمعی است و در شکل گیری تمدن ها، جهت گیری جوامع و جریان های توده ای نیز مؤثر است.مهم ترین بنیاد نظریه یونگ را خاصیت آفرینندگی ناخودآگاه جمعی دانسته اند(ساگ[6]65). یونگ معتقد است که انسان دارای نوعی «حافظه نژادی»[7] است که کهن الگوها در آن ذخیره می شوند. بر اساس نظریات یونگ، محتویات ناخودآگاه جمعی در بافت مغز هر انسانی نهفته است. این ناخودآگاه جمعی نزد انسان خلاق به صورت رؤیا و الهام آشکار می شود (جانگ19). یونگ چیزی که بتوان آن را« نقد ادبی»[8] نامید، از خود به جا نگذاشته است؛ اما هر آنچه نگاشته بیانگر این نکته است که او ادبیات برای دو دسته از منتقدان گسترده است: منتقدانی که از رویکرد نقد اسطوره ای و منتقدانی که از رویکرد نقد روانشناختی [9]سود جسته اند.گستردگی کاربرد نظریات یونگ در حوزه نقد اسطوره ای تا آنجا است که گاهی پژوهشگران آثاری را که با تکیه بر آرای او نقد کرده اند، با عنوان « نقد یونگی» [10] یا «نقد کهن الگویی» [11]از دیگر انواع نقد اسطوره ای تفکیک می کنند. هم چنین کاربرد اصطلاح آرکی تایپ در نقد ادبی چندان شایع است که منتقدان از رویکرد نقد اسطوره ای با عنوان نقد کهن الگویی و نقد کهن الگویی را یکی از انواع نقد اسطوره ای شناخته اند( ویمسات 217[12]).
[1] Carl Gustav Jung
[2] Sigmund Freud
[3] Analytic psychology
[4] The Collective Unconciones
[5] Jung
[6] sugg
[7] Racial Memory
[8] Literary Criticism
[9] Psychological Criticism
[10] Jungian Criticism
[11] Jungian Archetypal Criticism
[12] Wimssat