ادبیات جهانی1 در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، با خلق و آفرینش آثار برجستهی ادبی از سوی شاعران و نویسندگان توانمند ملل و تمدنهای گوناگون، مواجه بوده است. در میان انواع شناخته شدة ادبی، نوع حماسی، جایگاه ویژهای در ادبیات ملل با سابقه و كهن جهان دارد. در این میان، سه اثر حماسی بیمانند؛ ایلیاد2 و اٌدیسة3 هومر و شاهنامة فردوسی، سه مورد از برترین آثار حماسی جهان به حساب آمدهاند. البته آثار حماسی دیگری نیز چون حماسههای سومری مانند گیل گمِش و حماسههای هندی مانند؛ مهابهاراتا و رامایانا و حماسههای رومی مانند؛ اِنهئید4 ویرژیل5 ، سرودة رولان فرانسوی، ترانة آلمانی نیبلونگن6 و غیره نیز وجود دارند كه از حماسههای در خور ذكر هستند.
آنچه در این نوشتار مطمح نظر نگارنده است، تنها توجه به یك موضوع كاملاً مغفول مانده از سوی حماسه پژوهان معاصر است و آن موضوع؛ بررسی تطبیقی اسلوب مناظره و گفت و گوی قهرمانان در شاهنامه و ایلیاد و اُدیسة هومر در هنگامة جنگ و نبرد بر مبنای اصول مكتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر پایۀ روش تحلیل گفتمان انتقادی است. بر این اساس، با توجه به نظریۀ تحلیل گفتمان و با تکیه برروش نورمن فرکلاف7 به تحلیل گفتمان انتقادی این پژوهش می پردازیم.
اصطلاح تحلیل گفتمان8 ابتدا، «در زبانشناسی ساختگرای آمریکا توسط زلیگ هریس9 مطرح شد و منظور او از تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری بالاتر از سطح جمله بود؛ اما نادیدهانگاشتن بافت کاربرد زبان و توجه صرف به ساختارها بدون توجه به مسائل محیطی موثر برکاربرد زبان هنگام تحلیل ساختاری، منجر به پنهان ماندن بخش های قابل توجهی از جنبه های ارتباطی و معنایی کاربرد زبان گردید. از این رو، عده ای از زبانشناسان که در چارچوب زبان شناسی نقش گرا کار می کنند، سعی می کردند با توجه نمودن به بافت،تحلیل جامع تری ارائه دهند(سلطانی، 1384: 51)
ابعاد نظری این پژوهش، مبتنی بر نظریه تحلیل گفتمان انتقادی10 فركلاف است كه با توجه به متغیرهای حماسه به تحلیل گفتگوهای قهرمانان در آثار مذکور می پردازد. «این روش، در شناخت فرهنگ، كشف خود و ملیت اثر، و شناساندن نوع نگاه هر نویسنده و جنبههای ایدئولوژی در آثار ادبی، روشی كارآمد است. (آقا گل زاده، 1385: 120) از این رو، وظیفۀ تحلیلگر زبانشناسی انتقادی این است که به کمک فنون موجود در این رویکرد، پرده از صورت ظاهر متن بردارد و آنچه در لایههای زیرین زبان لانه گرفته و مخفی مانده ، آشکار کند و آنچه طبیعی جلوه داده شده طبیعیزدایی نماید تا مردم با درک حقایق، در زندگی و در رقم زدن سرنوشت خویش، آگاهانه تصمیمگیری کنند.