در عصر کنونی دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به عنوان یک عامل تعیینکننده در نظام بینالملل تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است. چنانچه «دیپلماسی رسانهای» به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای به ویژه قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. از این منظر گروهی از محققین و کارشناسان این گونه تحلیل مینمایند که اساساً دیپلماسی رسانهای از رسانهها در جهت ارتقای سیاست خارجی کشورها استفاده میکند و رسانه به مثابه ابزاری در دیپلماسی تلقی میشود که با استفاده از این ابزار، دیپلماتها و سیاستمداران میتوانند نیات و مقاصد خود را به عنوان دیپلماسی، مورد محک و در معرض چالشهای دیپلماتیک قرار دهند. براساس این تحلیلها، رسانهها بر دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها تأثیرگذار بوده و دیپلماسی رسانهای نیز عمدتاً در راستای سیاست خارجی، منافع ملی کشورها و تأثیرگذاری بیشتر بر افکار عمومی و تغییر و تحولات عمل مینماید. در حالیکه گروهی دیگر اعتقادی به تأثیرگذاری رسانهها بر تصمیمگیریهای سیاست خارجی ندارند و این گونه تحلیل مینمایند که شواهد متقن در مورد تأثیرگذاری رسانههای جمعی بر تصمیمگیریهای سیاست خارجی وجود ندارد و تصمیمگیرندگان به ندرت تصمیمهای خود را به خاطر رسانهها تغییر میدهند. هر چند که ممکن است به خاطر رسانهها، ناگزیر از واکنش نشان دادن باشند. در این تحلیل، نفوذ و تأثیر دولت به عنوان تصمیمگیرنده، بر رسانهها بیشتر است. لذا ضروری است به دیپلماسی رسانهای که یکی از واقعیتهای جهان امروز است به صورت بنیادی و راهبردی پرداخته شود و ابعاد مختلف رسانهای- سیاسی آن مورد بررسی قرار گیرد.